محمدرضا مهدویپور/ روزگذشته بود که «وزیر ارشاد دولت سیزدهم» به محل استقرار دبیرخانه «جشنواره فیلم فجر» رفت و در نشستی با دبیر و مدیران بخشهای مختلف این جشنواره به نکات مهمی اشاره نمود که از جمله میتوان به این فراز منتشر شده از کلام «محمد مهدی اسماعیلی» اشاره نمود که گفت: «سینمای ایران باید در جهت حفظ و تقویت منافع ملی ایران حرکت کند» . جملهای که اگر چه نشاندهنده بلوغ فکری مدیران فرهنگی کشور میباشد؛ اما قطعا «اجرایی شدن» و خروج این مطالبه دقیق و هوشمندانه از «مقام سخن و حرف» و پیگیری و تحقق آن بر بستر «جشنواره فیلم فجر» نیازمند توجه به چند نکته اساسی میباشد:
۱/ مجموع تولیدات و آثاری که متقاضی حضور در «جشنواره فیلم فجر» بوده و با آئیننامه و مقررات قانونی اعلام شده در فراخوان جشنواره خود را مطابقت میدهند و وارد چرخه «انتخاب» میگردند را میتوان به عنوان بضاعت «صنعت-هنر-رسانه سینما» در آن سال قلمداد نمود. بضاعتی که از یک سو حُکم دارایی و سرمایه را داشته و از سوی دیگر برآیند و خروجی عملکرد مدیریت فرهنگی و سینمایی کشور خواهد بود.
۲/ یکی از کارکردهای «جشنواره فیلم فجر» نقشپذیری آن در مقام «ویترین سینمای ایران» است. ویترینی که متاسفانه در این چند سال اخیر به سبب رویکرد غلط مدیران فرهنگی و سینمایی در «دولت حسن روحانی» مخدوش گردیده بود و با پیگیری «سیاست گُل و بلبلسازی» توسط متولیان برگزاری جشنواره، سعی گردید تا این رویداد مهم سینمایی به «جشنی قبیلگی» آن هم در نازلترین شکل برگزاری خود تغییر شکل و ماهیت پیدا نماید. این در حالی است که شیوه مدیریت مبتنی بر «سیاست گُل و بلبلسازی» سبب میشد تا با اعمال نفوذ توسط دستهای ناپیدا در عرصه سینمایی، کارنامهای پاکیزه برای متولیان فرهنگی و سینمایی کشور در موعد در «جشنواره فیلم فجر» رقم زده شود. کارنامهای پاکیزه که مانع از ترسیم عمق و شدت «وِلشدگی فرهنگی» بر بستر تولیدات سینمایی میگردید و موجب میشد تا حداقل پلیدی و پلشتی و نابسامانی و ناکارآمدی مدیریتی عیان شود. کارنامهای به ظاهر پاکیزه که به نوبه خود سبب گسترش ابعاد و موجودیت بخشیدن به «ولنگاری فرهنگی» و عمیق یافتن ابعاد آن در تولیدات فرهنگی و سینمایی میگردید. تولیداتی که عموما در «ویترین سینمای ایران» رویت نمیشد و اساسا از دیده شدن آن در موعد «جشنواره فیلم فجر» ممانعت به عمل آمده و در عین حال به صورتی نابسامان در طول سال و در موقعیتهای خوب اکران، پرده سینماهای کشور را به تسخیر خود در میآورند.
۳/ تفکیک «بخش ملی» و «بیناالملل» و همچنین تبعید محل استقرار «بخش ملی جشنواره فیلم فجر» به جزیره دور افتادهای به نام «پردیس سینمایی ملت»، آن هم با «محیطی یخزده» و با حداقل امکانات دسترسی که بیش از هر چیز موجب جدایی فیلمسازان و اهالی رسانه و مدیران فرهنگی از ارتباط با یکدیگر و تماشای آثار گلچین شده در سالنهای پراکنده و بدور از اجتماع میگردید؛ خبط و خطایی نابخشودنی بود که متاسفانه در «دولت حسن روحانی» مورد پیگیری جدی واقع شد و تا به آنجا اصرار بر آن گردید که گویی حذف «جشنواره فیلم فجر» از پیکره سینمایی کشور یک هدف اصلی است!
۴/ سیاست «دولت حسن روحانی» در عقیم کردن «جشنواره فیلم فجر» و تنزل جایگاه آن در راستای آماده نمودن زمینههای لازم برای حذف کامل این رویداد بنانهاده شده با «ادبیات انقلاب اسلامی» هیچگاه فراموش نخواهد شد. بالاخص رفتار موزیانه ایشان در آمادهسازی افکار عمومی برای حدف عنوان «فجر انقلاب اسلامی» و تغییرنام «جشنواره فیلم فجر» به «جشنواره ایران» صورت پذیرفت و اگر چه این اقدام با هوشمندی طیف گسترده فعالان فرهنگی انقلاب اسلامی و بالاخص اهالی دغدغهمند سینما، ناکام ماند؛ اما سیاست عقیم کردن «جشنواره فیلم فجر» یکی از اهداف تعیین شده در دولت یازدهم و دوازدهم بود که تا آخرین ساعات حضور ایشان مورد پیگیری و ممارست واقع گردید.
۵/ حذف «هیات انتخاب» و در نهایت داوری و اکران تنها ۱۶ اثر سینمایی از مجموع ۵۷ فیلم واجد شرایط شرکت در «جشنواره سی و نهم» یکی از آخرین بدعتهایی بود که در راستای سیاست «عقیمسازی جشنواره فیلم فجر» مورد پیگیری «دولت دوازدهم» واقع شد. در آستانه «چهل سالگی» آنچنان چهره مخدوش و سیاهی را از «جشنواره فیلم فجر» به نمایش گذاشت که تنها «همت مضاعف دولت سیزدهم» میتواند آن را بزداید.
۶/ زدودن چهره «سیمرغ فجر» از « غلبه «ژانر فلاکت» و سیطره «تولیدات سیاه اجتماعی» را میتوان به عنوان یکی از اولویتهای اصلی «دولت سیزدهم» برای جبران آن بلایی دانست که در طی سالهای اخیر بر سر این رویداد مهم سینمایی در کشور آمده و در راستای سیاست «عقیمسازی جشنواره فیلم فجر» مورد پیگیری واقع شده است. در این راستا ضرورت دارد تا تولیدات حاضر در «بخش سودای سیمرغ» هم از لحاظ فُرم و هم از لحاظ محتوای سینمایی، از آنچنان غنایی برخوردار باشند که بتوانند به عنوان الگویی مناسب در جهت «حفظ و تقویت منافع ملی ایران» شناسایی شده و مورد توجه و سرمشق فیلمسازان در سال جاری ۱۴۰۱ هجری شمسی واقع گردند.
۷/ بنابر اعلام رسمی دبیرخانه «چهلمین جشنواره فیلم فجر» و در پی پایان مهلت قانونی ثبتنام متقاضیان شرکت در جشنواره امسال؛ تعداد ۷۴ فیلم با آئیننامه و مقررات قانونی اعلام شده در فراخوان جشنواره مطابقت پیدا نموده و اکنون این تعداد از آثار، جهت بازبینی در اختیار «هیات انتخاب جشنواره چهلم» قرار گرفتهاند. هیاتی متشکل از هفت شخصیت مستقل و البته با سلیقههای مختلف که نه تنها دچار فقدان «مشروعیت» و «مقبولیت» نیستند؛ بلکه به خوبی «سینما» و «آرمانهای انقلاب اسلامی» را میشناسند و قطعا مجموعه این هیات میتواند آثار خوبی را از میان این تعداد پُرحجم از آثار «انتخاب» و جهت حضور در «بخش مسابقه» معرفی نماید و چهره «سیمرغ فجر» را از فلاکت دچار شده در طی سالهای قبل برهانند.
۸/ گزینش و انتخاب تولیدات «خوش ساخت» و در عین حال همسو با «منافع ملی ایران» قطعا فهرستی کمتر از ۳۰ اثر سینمایی را در پیشروی مخاطبان عمومی «چهلمین جشنواره فیلم فجر» قرار خواهد داد و این امری طبیعی است. اما باید توجه داشت که برای بازیابی کارکرد «جشنواره فیلم فجر» در مقام «ویترین سینمای ایران» ضرورت دارد تا تولیدات سینمایی جا مانده از حضور در «بخش مسابقه» نیز به صورتی محدود در جمع نخبگان فرهنگی و سینمایی کشور به نمایش گذاشته شود. اقدامی که از یک جهت سمت و سوی کُلی در تولیدات سینمایی کشور را معین میسازد و از جهت دیگر موجب میشود تا مدیریت فرهنگی و سینمایی کشور بتواند مبتنی بر آرا و نظرات به دست آمده از خروجی این اکرانهای «خارج از مسابقه» برای نخبگان فرهنگی و سینمایی کشور، به اصلاح وضعیت موجود مبادرت ورزیده و وضعیت مطلوب را با استفاده از نظر کارشناسانه و دغدغهمند ایشان پیگیری نماید.
۹/ همانگونه که امتیاز حضور در «بخش مسابقه» میتواند به صورتی غیر مستقیم تولیدات سینمایی کشور را به سمت و سوی مد نظر «جشنواره فیلم فجر» هدایت نماید و کسب «سیمرغ فجر» به عنوان سرمشقی برای سایر تولیدات سینمایی قلمداد گردد. به همان نسبت نیز حضور در «بخش خارج از مسابقه» نیز میتواند بُحران اکران و عرضه تولیدات مجعول سینمایی را به حداقل رسانده و هزینه مدیریت فرهنگی کشور را برای مقابله با «حاکمیت ابتذال» به نحو چشمگیری کاهش دهد.
۱۰/ تقلیل آثار «بخش مسابقه» و در عین حال عدم توجه و دقت در فُرم سینمایی و همچنین محتوای این آثار اگر چه محصول پیگیری همزمان دو سیاست «گُل و بلبلنشان دادن کارنامه مدیرت فرهنگی کشور» و همچنین «عقیمسازی جشنواره فیلم فجر» است، اما در مجموع سبب گردید تا با حذف «بخش خارج از مسابقه» عملا گیشه سینماهای کشور به تسخیر آثار معلومالحالی درآیند که در «جشنواره فیلم فجر» مورد اظهار نظر منتقدان و اهالی سینما واقع نشده و با تساهل و تسامح و یا حماقت صورت گرفته در «شورای پروانه نمایش» و بدون اعمال هرگونه اصلاحیهای موفق به کسب «پروانه نمایش» و مجوز اکران عمومی بر پرده نقرهای سینماهای کشور شدهاند.
۱۱/ قطعا منظور توجه به فرمایشات «امام خامنهای» در ۷ تیرماه سال ۱۳۹۹ هجریشمسی و اقدام عملی در جهت رفع گلایه و دغدغه ایشان که به صراحت فرمودند: «فیلمهایی میسازند که اساس و مبانی قضائی جمهوری اسلامی را زیر سؤال میبرد و متأسّفانه این فیلمها در بازبینیهای این نشستهای عمومی هنری و مانند اینها مورد توجّه قرار نمیگیرد و اینها اکران هم میشود، روی پرده هم میآید و پخش هم میشود» ؛ ضرورت دارد تا «چهلمین جشنواره فیلم فجر» به عنوان یکی از اصلیترین «نشستهای عمومی هنری» به بازیابی نقش خود مبادرت ورزیده و با طراحی «بخشهای فرعی» در کنار «بخش مسابقه» اقدام به نمایش مجموعه تولیدات سینمایی کشور برای جمع محدود منتقدان و اهالی فرهنگ و رسانه در محل استقرار ایشان در «برج میلاد» نماید.
۱۲/ پُرواضح است که اکثریت قریب به اتفاق سینماگران، خود را نیازمند بهرهمند شدن از نقد دانسته و میخواهند آثار ایشان از لحاظ فُرم و محتوای سینمایی دچار کمترین ایراد و اشکال ممکن باشد. پس عموم ایشان قطعا با نمایش تولیدات سینمایی خود در «بخشهای فرعی جشنواره فیلم فجر» همراهی و موافقت خواهند کرد و در عین حال مشوقهایی همچون اعطای اولویت اکران میتواند به عنوان امتیازی در اختیار «سازمان سینمایی» عمل کند که فرایند این حضور را با اشتیاق و استقبال ویژه توسط عموم تولیدکنندگان آثار سینمایی در کشور همراه سازد.
ارسال نظر